کد مطلب:34485
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:21
چگونه اعتقاد به خدا در فلسفه اجتماعي اسلام، مانع پديد آمدن استبداد سياسي ميشود؟
از نظر فلسفة اجتماعي اسلامي، نه تنها نتيجة اعتقاد به خدا پذيرش حكومت مطلقة افراد نيست و حاكم در مقابل مردم مسئوليت دارد، بلكه از نظر اين فلسفه، تنها اعتقاد به خداست كه حاكم را در مقابل اجتماع مسؤول ميسازد و افراد را ذي حق ميكند و استيفاي حقوق را يك وظيفة لازم شرعي معرفي ميكند.
اميرالمؤمنين پيشواي سياسي و اجتماعي و امام معصوم و برگزيدة حضرت حق در گيرودار صفّين با مردم سخن گفت و فرمود:
«اَمّا بَعْدُ، فَقَدْ جَعَلَ اللهُ سُبْحانَهُ لي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلايَةِ اَمْرِكُمْ، وَ لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ الَّذي لي عَلَيْكُمْ… لا يَجْري لِاَحَدٍ اِلّاجَري عَلَيْهِ، وَ لا يَجْري عَلَيْهِ اِلّاجَري لهُ، وَ لَوْ كانَ لِاَحَدٍ اَنْ يَجْرِيَ لَهُ وَ لا يَجْريَ عَلَيْه لَكانَ ذَلكَ خالِصاً لِلّهِ سُبْحانَهُ دونَ خَلْقِهِ، لِقُدْرَتِهِ عَلي عِبادِهِ وَ لِعَدْلِهِ في كُلِّ ماجَرَتْ عَلَيْهِ صُروفُ قَضائِهِ» (نهجالبلاغه، خطبة207)
[حق تعالي با حكومت من بر شما براي من حقي بر شما قرار داده است و شما را همان اندازه حق بر عهدة من است كه مرا بر عهدة شماست. حق همواره دو طرفي است؛ كسي را بر ديگري حق نيست مگر اينكه آن ديگري را هم بر او حقي است. و اگر كسي باشد كه بر ديگران حق دارد و ديگران بر او حقي ندارند، او تنها خداست و آفريدگانش را چنين مزيتي نيست، زيرا او بر بندگانش توانايي و قدرت دارد و قضاي گوناگون او جز بر عدالت جاري نميگردد.]
يعني حق، متبادل است؛ هر كس از آن بهرهمند شد، مسؤوليتي در مقابل خواهد داشت.
از نظر اسلام، مفاهيم ديني، هميشه مساوي آزادي بوده است، درست برعكس آنچه در غرب جريان داشته، يعني اينكه مفاهيم ديني، مساوي با اختناق اجتماعي بوده است.
مجموعه آثار شهيد مطهري ج1 –علل گرايش به ماديگري
شهيد مطهري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.